سه ویژگی انسان کامل

سلام

حیفم اومد پست دی ماهی نداشته باشم...

دی ماه همیشه جور دیگه ایه...

حتی امسال، حتی امسال که یه جور دیگه است!

این روزها به هر کس میرسم، میگه خیلی خوبه حالا که درساتو دو ترمه تموم کردی، بری فرصت مطالعاتی! برنامه ات واسه فرصت مطالعاتی چیه؟ خب حالا که بر.جا-مم اجرا شد، برای فرصت تو خیلی خوبه!...

خدا رو شکر ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا من برم فرصت مطالعاتی...

اما....

اما من هر بار در مقابل این جملات دلم هرری میریزه!

من تا حالا تا جاده چالوس هم تنهایی نرفتم، از ترس گربۀ در کوچه صبحها سعی میکنم با بابا از خونه برم بیرون و خیلی از کارها رو برخلاف ظاهر مطمئنم نمیتونم مستقل انجام بدم، حالا چطوری برم اون سر دنیا و دوری رو تحمل کنم و از پس همه کارهای خودم بربیام!

از جهتی خیلی دلم میخواد یه محیط دیگه رو تجربه کنم ولی حتی فکر این شرایط هم من رو مضطرب میکنه!

این روزها به همه میگم تو فکرش هستم و واقعا هم هستم، اما ته دلم میخواد کاش شرایط همونجوری بود و بهمون ویزا نمیدادن تا نرفتن تقصیر من نیفته! یه عمر عذاب وجدان فرصت سوزی گلومو نگیره...فرصت نرفتن من بیفته تقصیر دشمنای از خدا بی خبر و سایر باعث و بانیها!!!

افکارم احمقانه است!؟

خوشی زده زیر دلم؟...

باور کنید این روزها از هر دریچه ای به زندگی نگاه میکنم، میبینم شهامت گمشدۀ من تو زندگیه!

اگر مهمترین و بهترین ویژگیهای شخصیتی رو که اگر نه همه، اما اغلب خوبیها رو هم در خودشون جا میدن مسئولیت پذیری، دانایی و شهامت در نظر بگیریم، من مسئولیت پذیری رو کامل و دانایی رو تقریبا زیاد دارم، اما شهامت حلقۀ مفقوده است...