در هر ماجرایی درسی برای زندگی است!

سلام

اولش یک پیام خصوصی از یک همکلاسی دریافت کردم در مورد اینکه استاد جانم حقوق بیش از حد گرفته و بعد هم یکسری پیامهای مرتبط به طور ویژه در این مورد از طرف دوست و فامیل به اطلاع من میرسید و یک نفر هم در مورد ادامه ارتباطش با من دچار تردید شد که مال حروم وارد زندگیش نشه!!

اولش تعجب میکردم و بعدتر با شنیدن دروغهای واضح در مورد استاد و خانواده اش عصبانی شدم و دست آخر غمگین؛ نه فقط به خاطر شخص استاد، بلکه بخاطر مردمان بی انصاف و بی خردی که در کنار هم تشکیل اجتماع دادیم.

سایر دانشجویان مستقیم استاد هم چنین پیامهایی دریافت کرده بودند و از بعضیهاشان به وضوح درخواست پاسخگویی در مورد خلاف استاد شده بود!!!

انگار ما حقوق زیادی گرفته بودیم یا جناب استاد پولها رو به حساب ما ریخته بود!!!....اما حقیقت این است که آدمها وقتی دستشان به اصل کاری نمیرسد هرکس دم دستشان باشد را گوشه رینگ میبرند. این اتفاق در روابط بین فردی هم خیلی وقتها رخ میدهد و انگار آدمها قدرت تمیز و تشخیص ندارند که شنیدن حرفشان توسط چه کسی مفید است. گاهی عمو یا دایی دلخوری از پدر یا مادر را پیش بچه ده ساله میبرند غافل از اینکه کودک با شنیدن حرف آنها نمیتواند باری از دوششان بردارد و فقط اضطراب مسئولیت والدین خود را که برایش عزیز هستند به دوش میکشد.

موضوع اجتماعی دیگه ای که تو این ماجرا توجه من رو به خودش جلب کرد این بود که بعضی از ما با شنیدن کوچکترین نکته منفی(نه دیدنش) در مورد افرادی که بهشون علاقمندیم یا برامون محترم هستند، همه ذهنیت گذشته مون رو فراموش میکنیم و بهشون بدبین میشیم و سریع فکر میکنیم رو دست خوردیم! در این شرایط به نامعتبرترین منابع و شواهد اعتماد میکنیم ولی به عزیزمون که همسر، خواهر، برادر، والدین و دوستمونه نه! این نوعی پارانویای جمعی است!!!!

 

کاش حالا که اوضاع بالاییها خوب نیست یاد بگیریم با کسانی که در سطح خودمون یا کوچکتر هستند مهربان تر باشیم و برای مسئولیتی که به عهده شون نیست بهشون استرس وارد نکنیم. به نزدیکانمون بیشتر از غریبه ها و افراد دورتر و حرفهای بعضا مغرضانه شون اعتماد داشته باشیم. یاد بگیریم به متعلقات دیگران از خانواده شان گرفته تا محل زندگیشان، رشته تحصلیشان، نوع دانشگاهشان و حتی خواننده مورد علاقه شان احترام بگذاریم. حتی اگر خودشان آنرا نقد کردند ما چیزی نگوییم چون دلبستگیهای آدمها برایشان عزیز است و دوست ندارند از زبان دیگران چیز بدی راجع به آنها بشنوند و یادمان باشد اگر همه دنیا متعلقات یک نفر را زیر سوال بردند اگر سلامت رابطه با آن شخص برای ما مهم است، ما با دنیا همراهی نکنیم!

در تمام این مدت سعی کردم واکنش خاصی نسبت به این ماجرا نداشته باشم چون اولا قطعا به طرفداری احساسی متهم میشدم و ثانیا اطلاع کامل از پشت پرده نداشتم و ثالثا نمیتونم روی سر کسی که از تمام جنبه های زندگیش خبر ندارم قسم حضرت عباس بخورم ولی بهرحال در هر ماجرایی درسی برای زندگی است...

نظرات 7 + ارسال نظر
خلیل سه‌شنبه 29 تیر 1395 ساعت 22:43 http://tarikhroze4.blogsky.com

سدیکلام،

پرس و جو در مورد یک خبر از کسانی که به آن نزدیکند با گوشه رینگ بردن متفاوت است.

سلام
فکر میکنم اون افراد میدونستن که رابطه من و استاد در حدی نیست که من از این مسایل مطلع باشم. هرچند که درک میکنم نوعی جذابیت شبیه به اخبار سلبریتیها برای آشنایان من در مورد این موضوع وجود داشت و شاید به مثبت یا منفی بودن خبر کاری نداشتن

سروش چهارشنبه 30 تیر 1395 ساعت 16:33 http://azadkish.mihanblog.com

درود بر شما ک معیارهای اخلاقی درستی ر گوشزد کردین. ای کاش ما مردم یاد بگیریم بی سند و مدرک حرف نزنیم. یاد بگیریم نسبی نگاه کنیم و ب واسطه ی یک خطا و اشتباه حتی خیلی بزرگ، همه ی شخصیت و ابعاد وجودی کسی ر مخدوش نکنیم.
چقدر ما این سالها محتاج یک جنبش اخلاقی استیم...

درست میفرماید...در این زمانه که به لطف پیشرفت وسایل ارتباط جمعی دامنه ارتباطمون فراتر از اطرافیانمون رفته جنبش اخلاقی نیاز حیاتیه

مینوˆ شنبه 2 مرداد 1395 ساعت 22:51 http://milad321.blogfa.com

زمانی که شاغل بودم,بیشتر این حرف و حدیث ها را میشنیدم.شاید امد و رفت نداشتن فعلی,مزیتی هست برای نشنیدن این حرف ها.با این همه مشکل,چطور میتوانند اینقدر در زندگی دیگران کنکاش کنند؟

واقعا به نظر سرگرمیه و البته در بعضی موارد به زبون بی زبونی میخوان بگن دیدی طرف آش دهن سوزی نبود، در حالی که خود من همچین فکری نداشتم که طرف تاقته جدابافته است!

خانم اردیبهشتی چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 19:52 http://mayfamily.blogsky.com

سلام
فکر می کنم آقامون سقراط فرموده اند مردمان شبیه حکومت هایشان هستند!

اصلا نمی دونم چه ربطی به پست داشت!

واکنشت عاقلانه و پسنیده بوده است الهام جانمان

سلام
ربطشو فهمیدم واقعا همینطوره

قندک شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 09:08

ان بعض اظن اثم
سلام مهرنگار عزیز.خلاصه که بد مردم و مملکتی داریم. دوسه روز پیش رفته بودم وبلاگ یکی از دوستان با خوندن پست جدیدش و نظران بی ربط دیگران آه از نهادم بر آمد! چه مردمی داریم واقعا؟!!!

چه راحت اکثرمون اگر ادعای دینداری نداشته باشیم ادعای پاکی و انسانیت داریم قندک عزیز، اما دور از جون شما خیلی کارا و حرفا و فکرا رو گناه و ناپاکی نمیدونیم

رها شنبه 6 شهریور 1395 ساعت 16:08 http://aftabparast.blog.ir

تو یه کتاب خوندم انتقاد ورزش رسمی ما ایرانی هاست و اما حالا پا رو از اون هم فراتر گذاشتیم! جدید غیبت جای ورزش قبلی رو گرفته. این عارضه در مورد کسانی که به نسبت معروف تر و دور از دسترس ترند شدیدتره. افراد ززیادی اون ها رو می شناسند و راجع بهشون حرف می زنند و البته صحبت هاشون لزوما خوب یا منصفانه نیست..

واقعا به این راحتی نمی شه قضاوت کرد و شاید اصلا نباید قضاوت کرد

از قلم زیبای شما بسیار لذت بردم

ممنون عزیزم
واقعا همین طوره اخلاقهای بدی بیت خیلیهامون رایجه

.قندک دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 09:24 http://.

سلام و درود فراوان بر شما
عالی گفتی عزیز اما
چزا سایه مبارک سنگین شده؟
آن مهر که دوش از برمارفت
از ما چه خطادید که ازراه ختا رفت؟!

اختیار دارید جناب قندک
همین اطرافیم زیر سایه شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد